امور فرهنگی هیئت محبان المهدی(عج) | جمعه, ۳ بهمن ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ
باید در مقابل دنیای آنها ایستاد
این مصاحبه با دکتر رجبی دوانی چهرهای شاخص برای علاقهمندان و پژوهشگران تاریخ
و تمدن اسلامی میباشد. در این مصاحبه در جناب دکتر تحلیل خود را از اهانتهای اخیر دنیای غرب به ساحت
مقدس رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله، در اختیار همه گان قرار داده .
گفتگو با دکتر رجبی دوانی
* به نظر شما دلیل اصلی دشمنی جهان غرب
با اسلام که هر از چند گاهی در اقدامات توهین آمیز ظهور و بروز پیدا می کند چیست؟
بنظر بنده دلیل این دشمنی ها که جهان غرب
در عصر پیشرفت های علمی و صنعتی، در قالب سخیفترین أشکال ممکن در برابر اسلام و پیامبر
عظیم الشأن آن از خود نشان می دهد، چیزی نیست جز وحشت سردمداران استعمار از قدرت رو
به افزایش اسلام و نفوذ آن به قلوب مردم جهان.
اقداماتی پلید که از هتاکی های سلمان رشدی
مرتدّ آشکار شد و با اهانتهای پاپ به اسلام در سال 85 و قرآن سوزی کشیش ملعون آمریکایی
و ساختن فیلم های موهن ادامه پیدا کرد، همه و همه نشان دهنده ی واهمه شدید دنیای غرب
از قدرت غیرقابل کنترل اسلام و نفوذ آن در درون تمدن غرب است.
* اهانتهای این چنینی از چه زمانی آغاز
شد؟
پس از فروپاشی شوروی و تک قطبی شدن جهان
و مطرح شدن اصطلاح «جنگ تمدنها» توسط هانیتنگتون، نظریه پرداز آمریکایی، این پندار
شکل گرفت که تمدن غرب تمام جهان را تسخیر خواهد کرد. اما برخلاف چنین تصوری، ناگهان
قدرت اسلام آنها را با مشکل مواجه ساخت. چرا که تمدن غرب با تمام زرق و برق های خود،
صرفاً مادی است و تنها یک بُعد وجودی بشر را مخاطب خود قرار می دهد اما تمدن اسلامی
هر دو بُعد مادی و معنوی انسان را پاسخگوست، بنابراین باید گفت تمدن غرب در برابر تمدن
اسلامی، کم آورد و خود را شکست خورده و مغلوب یافت.
اگر کسی اندکی در تاریخ بنگرد و مناسباتی
که در طول تاریخ بین اسلام و غرب وجود داشته است را مورد توجه قرار دهد، خواهد دید
که این حرکات سخیف، جدید و نونی نیست و در واقع تقلید احمقانه ای است که غرب به اصطلاح
تمدن جدید با تمام پیشرفت های مادی خود از اسلاف پلید خود در گذشته انجام می دهد
اما باید توجه داشت که این شکست سابقه تاریخی
طولانی دارد. چنانکه در تاریخ می بینیم وقتی غربیها در سیسیل و اسپانیای مسلمان و بعد
هم در جنگهای صلیبی با مشکل مواجه شدند، برای پوشاندن ضعف و شکست خود، حرکت سخیفی را
که شبیه به همین اقدامات موهن عصر حاضر بود، از خود نشان دادند. وقتی ارباب کلیسا
- چه در کلیسای بیزانسی (رُم شرقی) و چه در کلیسای لاتینی (رُم غربی)- گرایش گروه گروه
مسیحیان به اسلام و زانو زدن مسیحیت در برابر اسلام را مشاهده کردند، برای مخدوش کردن
افکار عمومی مسیحیان نسبت به اسلام و زشت نشان دادن چهره اسلام، شروع به جسارت به قرآن
و به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله کردند و با ترجمه های تحریف
شده از قرآن، آنچه خود می خواستند را نشر دادند تا چهره اسلام را بعنوان دینی سراسر
کفر و شرک جلوه دهند.
بطور مثال ارباب کلیسا تا قرنها، از اسلام
با عنوان «محمّدپرستی» یاد می کردند تا مسیحیان مقابله با اسلام را وظیفه دینی خود
بدانند. این حرکت سخیف توسط یوحنای دمشقی که در قرن اول هجری و عصر حاکمیت امویان می
زیست، آغاز شد که با نوشتن مطالبی نامربوط و نسبت دادن آن به پیامبر اکرم صلی الله
علیه وآله چنین بدعتی را گذاشت که قرنها ادامه پیدا کرد.
این حرکت در عصر حاضر نیز در قالب یک رشته
علمی به نام استشراق و شرق شناسی استمرار پیدا کرده است که گرایش سیاسی و نظامی در
آن بوضوح پیداست. یعنی همین بحثهای عالمانه در خدمت سیاستهای استعماری است چنانکه بسیاری
از مستشرقان غربی از کارگزاران دولتهای غربی اند، همانند توماس آرنولد که از شرق شناسان
برجسته ای است که در حوزه اسلام مطالعات فراوانی داشته، این شخص از مأموران سفارت انگلیس
در هند بوده است.
این دشمنی دنیای غرب با اسلام همیشه وجود
داشته است، حتی در زمانی که کلیسا دچار تفرقه شد و کلیسای ارتودوکس شرقی در برابر کلیسای
لاتینی قرار گرفت و خود کلیسای لاتینی نیز به دو فرقه پروتستان و کاتولیک تقسیم شد
و حتی فراتر از آن، که طی فرآیند رنسانس، جریانی ضدّ دین در غرب، کلیسا را به حاشیه
راند، تمامی اینها در دشمنی با اسلام وجه اشتراک داشتند.
این اسلام ستیزی تا ظهور انقلاب اسلامی
ایران با نوساناتی همراه بود اما پس از به میدان آمدن جمهوری اسلامی، رنگ دیگری به
خود گرفت و اهانت به مقدسات اسلامی که به دلیل انزوای مسلمانان سالها کمرنگ شده بود،
بار دیگر مورد توجه استکبار جهانی قرار گرفت و همچون اسلاف خود به توهین به مقدسات
مسلمین پرداختند ولی در قالب آنچه می بینیم.
* علت همراه شدن برخی از عناصر عرب مانند
بازیگران مصری در این اهانت ها چیست؟
قبطیان که مسیحیان اقلیت مصر هستند نقش
طعمه را برای دستهای پشت پرده این ماجرا که همان استعمار است بازی می کنند، در واقع
استکبار، قبطیان را در برابر مسلمین قرار می دهند تا به مقدسات اسلامی اهانت کنند و
در نهایت به دست مسلمین کشته شوند، همین کشته شدنها مستمسکی می شود برای غریبان تا
چهره اسلام را تخریب کنند و تأییدی باشد برای مدّعایشان مبنی بر اینکه اسلام دین خشونت
و عدم تحمل آراء مخالف است. از این رو، مسلمانان در عین حالی که باید خشم مقدس خود
را از این اهانتها زنده نگه دارند، بایستی هوشیار باشند تا در دامی که دشمن بر سر راهشان
گستره نیافتند، و با حمله به سفارتهای امریکا در نقاط مختلف و کشتن افراد، تهمت خشونت
طلبی مسلمین را که به زبان غریبان است تأیید نکنند.
اعتراض های مسلمانان جهان باید متوجه قطع
ارتباط دولتهایشان با استکبار جهانی شود و با بیرون کشیدن ثروت خود از اقتصاد غرب و
متفکران خود از مجامع علمی آن، غرب را زمین گیر کنند
* با این حساب راه درست از منظر شما چه
می تواند باشد؟
مسلمانان باید این خشم مقدسشان را متوجه
حاکمان وابسته خود به استعمار کنند و آنها را وادار به قطع ارتباط با استکبار جهانی
کنند. چرا که اقتصاد و حتی مجامع علمی غرب، به مسلمین وابسته است و اگر از طرفی مسلمین
ثروت و دارایی خود را از جهان غرب دریغ کنند و از طرف دیگر دانشمندان مسلمان که در
نقاط حساسی از مجامع علمی غرب فعالیت می کنند، رویگردان شده و دیگر در کشورهای استعماری
نمانند، مطمئناً دنیای غرب را به زانو درخواهد آورد و آنها را به عذرخواهی از این حرکت
پلید خود وامی دارد.
حضرت امام خمینی(ره) می فرمود که اگر جهانخواران
در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل تمام دنیای آنها خواهیم ایستاد. در حالی که متأسفانه
اکنون مسلمانان خود باعث قوام غریبان شده اند و شایسته و لازم است که هم مردم مسلمان
با وارد کردن حکمای خود، ثروت مسلمانان را از اقتصاد غرب خارج کنند و هم متفکران و
روشنفکران مسلمان با خروج خود از مجامع علمی غرب، آنان را با خلأ علمی و اقتصادی روبرو
سازند.
بنابراین، حال که غرب با تمام وجود در مقابل
دین ما ایستاده، ما نیز باید با تمام وجود در مقابل دنیای آن بایستیم. درست است که
مشکل مسلمین حاکمان مستبد و وابسته آنهاست ولی این مسلمانان هستند که باید آنها را
وادار کنند تا شیرهای نفت خود را بر روی جهان غرب بسته و مانع صدور نفت به آنها شوند
و اقتصاد غرب را با مشکل جدّی مواجه کنند.
البته خدا را شاکریم که افتخار این قطع
ارتباط با استکبار و به چالش کشیدن آن، ثلث قرن است که نصیب دولت و ملت ایران شده و
این باید الگویی باشد برای سایر دولتها و ملتهای مسلمان.
ولی در این میان گلایه ای هم از وزارت خارجه
جمهوری اسلامی داریم که با وجود آن که کشوری مانند فرانسه که پرچم اسلام ستیزی را در
اروپا به دست گرفته و این گونه خصمانه عمل می کند، چرا هنوز دستگاه دیپلماسی ما تسامح
به خرج می دهد و بطور مثال حمایت دولت فرانسه از کاریکاتورهای موهن را زیر سوال نبرده
است.
ما باید توجه کنیم که رابطه با فرانسه را
برای چه می خواهیم؟ آیا ارزش های دینی را اصل قرار داده ایم یا روابط اقتصادی را؟ وقتی
فرانسه برای تحریم ایران حاضر شد ضربههای اقتصادی را تحمل کند، ما دیگر منتظر چه
هستیم؟ چرا باید با دولتی ارتباط برقرار کنیم که یک روزنامه فرانسوی را به دلیل انتشار
عکس های عروس ملکه انگلیس به تعطیلی کشاند اما کاریکاتورهای موهن به ساحت مقدس پیامبر
اسلام صلی الله علیه وآله را مورد حمایت قرار داد؟ ما باید در این عرصه هم پیشتاز باشیم
تا الگویی شویم برای دولتها و ملتهای دیگر.
این شکست سابقه تاریخی طولانی دارد. چنانکه
در تاریخ می بینیم وقتی غربیها در سیسیل و اسپانیای مسلمان و بعد هم در جنگهای صلیبی
با مشکل مواجه شدند، برای پوشاندن ضعف و شکست خود، حرکت سخیفی را که شبیه به همین اقدامات
موهن عصر حاضر بود، از خود نشان دادند
بنابراین اعتراض های مسلمانان جهان باید
متوجه قطع ارتباط دولتهایشان با استکبار جهانی شود و با بیرون کشیدن ثروت خود از اقتصاد
غرب و متفکران خود از مجامع علمی آن، غرب را زمین گیر کنند.
* برخی از دولتهای غربی دلیل سکوت خود در
برابر این اهانتها و حرکتهای سخیف را حمایت از آزادی بیان عنوان کرده اند. آیا این
ادّعا می تواند توجیه موّجهی باشد؟
ببینید دولتهای غربی همچون دولت سفّاک امریکا
که کشتار مردم اصلی سرزمین امریکا یعنی سرخپوستان و حتی عقیم کردنشان برای جلوگیری
از تولید نسل، و نیز سابقه سیاهی در نابودی دولتهای مردمی امریکای لاتین، و حمایت از
رژیم های خونخواری همچون ال سعود را در کارنامه سیاه خود دارد یا همانطور که خودشان
نیز در رسانه هایشان منعکس کردند، در زمان دولت بوش، 80 آمریکایی را به بهانه اینکه
آنان فرقه ی داوودیه هستند و قصد اقدام مسلحانه دارند را، بدون شنیدن حرفشان، زنده
زنده سوزاندند. چنین رژیمی داعیهدار آزادی بیان و دفاع از حقوق بشر است.
و یا رژیم های مستبد دیگری همچون فرانسه
که با قایق های توپ دار، الجزایر و کشورهای افریقایی را مورد تهاجم قرار دادند و یا
آلمان و ایتالیا که زندانی های سیاسی خود را مرموزانه می کُشند و آن را با نام خودکشی
توجیه می کنند و یا ماجرای هولوکاست که در آمریکا و اروپا برای آن قانون تصویب شده
که انتقاد از آن جرم تلقی می شود، در حالی که انتقاد از انبیاء الهی و توهین به آنها
جرم نیست. اینها همه نقض کننده ادعای آنهاست.
* لطفا بفرمایید تفاوت اسلام ستیزی در تاریخ
گذشته با آنچه با همین عنوان در عصر حاضر شاهد آن هستیم چیست؟
در گذشته مسیحیان هم با یهودیت دشمنی داشتند
و هم با اسلام؛ و جالب است که بدانید در تاریخ داریم که یهودیان از ترس جور مسیحیان
می گریختند و به سرزمین های اسلامی پناهنده می شدند. اما امروز چون صهیونیسم و سرمایه
داری غرب به هم گره خورده اند، یهودیت و مسیحیت در برابر اسلام به وحدت رسیدهاند،
فلذا پشت صحنه این هتاکی ها به ساحت مقدس اسلام، یک دست واحد است.
اگر کسی اندکی در تاریخ بنگرد و مناسباتی
که در طول تاریخ بین اسلام و غرب وجود داشته است را مورد توجه قرار دهد، خواهد دید
که این حرکات سخیف، جدید و نو نیست و در واقع تقلید احمقانه ای است که غرب به اصطلاح
تمدن جدید با تمام پیشرفت های مادی خود از اسلاف پلید خود در گذشته انجام می دهد، از
این رو اگر مسلمانان با هوشیاری در مقابل این اعمال واکنش مناسب داشته باشند، بنده
با اطمینان به آنها این نوید را می دهم که شاهد به زانو درآمدن تمدن منحوس غرب خواهند
بود.
البته شرط این پیروزی اتحاد تمامی مسلمین
در صف واحد در مقابل جهان غرب است نه اینکه هر کدام فرقه و دسته ای جداگانه را در پیش
بگیرند و بر علیه هم عمل کنند.
ارباب کلیسا تا قرنها از اسلام با عنوان
«محمّدپرستی» یاد می کردند تا مسیحیان مقابله با اسلام را وظیفه دینی خود بدانند. این
حرکت سخیف توسط یوحنای دمشقی که در قرن اول هجری و عصر حاکمیت امویان می زیست، آغاز
شد که با نوشتن مطالبی نامربوط و نسبت دادن آن به پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله چنین
بدعتی را گذاشت که قرنها ادامه پیدا کرد
* متأسفانه اخیرا شاهد شدت یافتن این تفرقه
افکنی ها و اهانت به مقدسات در داخل جوامع مسلمان هستیم.
بله، متأسفانه سالهای اخیر مسلمانان به
جای اینکه از ابزار کارآمد رسانه بر علیه دشمن واحد خود یعنی غرب فاسد، استفاده کنند،
آن را بر ضدّ یکدیگر بکار گرفته اند و نتیجه اش شده سریالهایی همچون «الاسباط» یا
«عمر الفاروق» و امثال این که هدف کوبیدن شیعه و ایجاد تفرقه در بین مسلمین را در پیش
گرفته است. مسلمین باید رسانه را برای معرفی چهره نورانی و ملکوتی اسلام و پیامبر عظیم
الشأن آن بکار ببرند و رأفت و عظمت حضرتش را به جهان بشناسانند.
مثلاً دیدگاه اسلام در مورد برده داری و
یا رفتار با اسیران جنگی را شرح دهند و بگویند که این اسلام بود که قرنها پیش بر علیه
برده داری ایستاد و کفاره بسیاری از گناهان را آزاد کردن برده قرار داد و پیامبرِ آن،
در رفتار با اسیران آنچنان رأفت و عطوفت را که در تاریخ ثبت شده است، به خرج داد، نه
آبراهام لینکلن که جهان غرب او را بنیانگذار دفاع از حقوق برده ها معرفی کرد ولی به
طریق های دیگری به برده داری بشر ادامه می دهند.
و یا دیدگاه اسلام نسبت به علم را که اولین
آیه کتاب آسمانی اش با همین موضوع نازل گشت. جامعه مسلمین قرنها طلایهدار علم و علم
آموزی بود. مسلمانان باید دروغ هایی را که جهان غرب در زمینه های مختلف از خود ساخته،
افشاء کند و رسانه را در جهت روشنگری معارف ناب اسلام به خدمت بگیرند که لازمه آن داشتن
اطلاعات و مطالعه عمیق و عالمانه است تا معرفت و بصیرتی حاصل شود که اگر ایراداتی از
سوی دشمن در قالب فیلم یا نوشته یا هر چیز دیگری مطرح شد، جوابی برای ارائه داشته باشند.
همانطور که دشمن قرنها بر روی اسلام مطالعه
و کار علمی کرده است تا بتواند این رقیب قدرتمند را بر زمین بکوبد ما باید فعالیتهای
علمی بسیار عمیقتر و گسترده تری را در حوزه اسلام و تاریخ آن داشته باشیم تا اسیر دام
هایی که دشمنان قسم خورده اسلام بر سر راهمان پهن کرده اند نشویم.
منبع :
tebyan.net