امور فرهنگی هیئت محبان المهدی(عج) | جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۹ ق.ظ
امام علی علیه السلام:
خودت حسب اعمال خویش را داشته باش، زیرا حساب دیگران با دیگری است.
نهج البلاغه، صبحی صالح، خطبه 222
خوشتر آن باشد که وصف دلبران
گفته آید در کتاب دیگران
در مسجد کوفه شهیدش کردند
گفتند مگر اهل نماز است علی؟!
فصاحت امیر المؤمنین علیه السلام
موفقیت امیر المؤمنین در میان مردم، یکی
مرهون فصاحت اوست. نهج البلاغه که از تالیف آن هزار سال می گذرد، یعنی از هنگام به
صورت کتاب در آمدنش هزار سال می گذارد و از انشاء خطبه ها حدود هزار و سیصد و پنجاه
سال قمری می گذرد، چه در قدیم و چه در زمان معاصر مقام عالی خود را حفظ کرده است. یک
وقت استقصا کردم از قدیم و جدید، از همان زمان امیر المؤمنین تا عصر جدید و امروز،
دیدم همه ادبا و فصحای عرب در مقابل کلمات امیر المؤمنین از نظر فصاحت و بلاغت خضوع
دارند.
گفته اند در مصر در سالهای اخیر برای شکیل
ارسلان - که به او «امیر البیان» یعنی امیر سخن می گفتند - جلسه ای تشکیل داده بودند،
جلسه ای افتخاری به نام او، به عنوان تقدیر و قدردانی از او. کسی که رفته بود برای
شکیل ارسلان سخن بگوید، مقایسه ای کرده بود میان او و امیر المؤمنین، گفته بود که این
شکیل، امیر بیان و سخن در عصر ماست آنچنان که علی بن ابیطالب در زمان
خودش امیر سخن بود. وقتی خود شکیل رفت پشت تریبون، در حالی که ناراحت شده بود گفت:
این مزخرفات چیست که می گویید؟! من را با علی مقایسه می کنید؟! من بند کفش علی هم نمی
توانم باشم. بیان من کجا و بیان علی کجا؟!
ما در عصر خودمان می بینیم افرادی با دلهای
خیلی صاف و پاک هستند که وقتی سخنان علی را می شنوند، بی اختیار اشکشان جاری می شود.
این از چیست؟ از زیبایی سخن است. در زمان خود امیر المؤمنین از این نمونه ها زیاد داریم.
راجع به خطبه الغرای ایشان که ظاهرا در صحرا انشاء کرده اند، نوشته اند وقتی سخنان
علی تمام شد، تمام مردم همین طور داشتند اشک می ریختند.
مردی است به نام همام، از امیر المؤمنین
در خواست کرد که سیمای پرهیزکاران را برای من توضیح بده، رسم کن. اول حضرت امتناع کردند،
دو سه جمله گفتند. گفت: کافی نیست، من می خواهم شما سیمای پرهیزکاران را به طور کامل
برای من بیان کنید. علی علیه السلام فی المجلس شروع می کند سیمای متقیان را بیان کردن:
متقیان شبشان این جور است، روزشان این جور است، لباس پوشیدنشان این جور است، معاشرتشان
این جور است، قرآن خواندنشان این جور است. (من یک وقت شمردم، یکصد و سی وصف در چهل
جمله فی المجلس برای متقیان بیان کرده است. ) این مرد همین طور که می شنید التهابش
بیشتر می شد، یکمرتبه فریاد کشید و مرد، اصلا قالب تهی کرد. امیر المؤمنین فرمود:
«هکذا تصنع المواعظ البالغة باهلها» سخن اگر رسا و دل اگر قابل باشد، چنین می کند.
فصاحت و بلاغت علی (ع)
در فصاحت و بلاغت، او پیشوای فصحا و سرور
بلغاست.در این باره همین بس که گفته اند: گفتار علی، پس از سخن پیامبر، بالاتر از کلام
مخلوق و پایین تر از کلام خالق است.معاویه، دشمن سرسخت او، می گوید: «به خدا سوگند،
سنت فصاحت در قریش فقط توسط علی بنیان گذاشته شد.برای هیچ یک از صحابه یک دهم یا نیمی
از آن، سخن فصیح را، جمع آوری نکرده اند.بر ما قبیح است اگر بخواهیم شواهد و دلایلی
درباره اثبات فصاحت علی (ع) ارائه دهیم.و این کار مانند آن است که کسی برای اثبات روشنایی
خورشید درخشان بخواهد دلیل و شاهد اقامه کند.
هیچ چیز در نزد خرد درست نمی نماید اگر
قرار باشد که روز برای اثبات خود به دلیل و شاهد نیازمند باشد و در این باب چه دلیلی
رهنماتر از گفتاری است که در کتابهایی همچون نهج البلاغه، و دیگر کتب از آن حضرت باقی
مانده است.
نهج البلاغه از منظر دانشمندان بلاغت
نهج البلاغه یادگار گران سنگ و بسیار پربهره
پیشوای سخن وران از قدیم ترین روزگار تا به امروز قلم و اندیشه بسیاری از صاحب نظران
را متوجه خود گردانیده است.
سخن شناسان و بزرگان ادب عربی از زمان رواج
کتاب و اندکی پیش از آن که سخنان علوی به طور فقره هایی پراکنده در دسترس عموم بود
سخت شیفته آن شدند و همانند قد آن از جنبه های گوناگون بلاغی و ادبی به باز نمودن آن
پرداختند که پی آمد آن کاوش ها، اشارات آشکاری است که تاکنون بر نهج البلاغه و گوینده
بزرگوار آن وارد شده است.
در این مجال کوتاه سعی شده است تا با بهره
گیری از سخنان شیفتگان بلاغتِ نهج البلاغه نمی از یم و حقّی از حقوق بی شمار کتاب و
دارنده بزرگوار آن گذارده آید که به تعبیر مولوی:
آب دریا را اگر نتوان کشید هم
به قدر تشنگی باید چشید
تعریف بلاغت
علمای سخن بلاغت را چنین تعریف کرده اند:
«بلاغت عبارت است از مطابقت مقال با مقتضای
حال، یعنی اگر شرایط و موقعیّت، طول کلام را اقتضا نماید سخن ور باید گفتار خود را
طولانی کند و نیز هنگامی که کوتاهی سخن بایسته است، بد کم گویی بسنده نماید.»
بنابراین «بلیغ کسی است که سخن را پیرایه
بندد و دراز گوید آنجا که باید و کوتاه سازد و لفظ وی ساده بود، آنجا که دراز گفتن
و پیرایه بستن لفظ را نشاید.»
درباره بلاغت و آیین آن تعاریف دیگری نیز
ارائه شده است. شیخ بهایی در کتاب اسرارالبلاغه می گوید:
«بلاغت آن است که مربوط به معنا شود. در
حالی که فصاحت به لفظ، و ایجاز به هر دو دلالت می کند.
عبدالحمید بن یحیی عامری که می گویند کتابت
عربی بدو آغاز شد،(5) بلاغت را این چنین تعریف می کند:
البلاغةُ ما فَهْمِتَهُ العامّةَ و رَضیتهُ
الخاصّةُ.
«سخن بلیغ آن است که عوام بفهمند و خواص
بپسندند.»
بلاغت را باید با گفتار امام تعریف و توصیف
نمود و از آنجا که یگانه راهنمای حضرت در ایراد سخنان بلیغ و پرمایه قرآن مجید بوده
لذا اثرپذیری «برادر قرآن» از کتاب الهی و به تبع آن قوت و استحکام کلام علوی از گذشته
تا به امروز، همچنان قولی استوار و انکار ناشدنی برجای مانده است. پیامبر اکرم می فرماید:
علیّ مَعَ القرآن والقرآنُ مَعَ علی. «علی علیه السلام با قرآن است و قرآن با علی علیه
السلام است.»
سیّدرضی رحمه الله ، نخستین جامعه سخنان
علی علیه السلام ، در مقدمه مجموعه خود که به «نهج البلاغه» موسوم است به این نکته
اشارت دارد که وی در گام نخست همّ خود را برای جمع آوری خُطب و نامه هایی مصروف داشته
که از درجه شیوایی و بلاغت برخوردار بوده اند.
نکته مهم دیگر که بیشتر به کار جست وجوگران
سایر کلام علوی به جز نهج البلاغه می آید این است که سید رضی در کتاب خود کمیّت سخنان
نقل شده و منسوب به علی علیه السلام را بیشتر از اقوال مهجور و یا فراموش شده حضرت
در اوراق دیگر تاریخی نمی داند.
وی در مقدّمه مبسوط نهج البلاغه می گوید:
«بعید می دانم سخنانی که به دستم نرسیده،
زیادتر از سخنانی باشد که آن ها را در کتاب خود آورده ام.»
منبع :
hawzah.net